سوره قمر
< نجم - رحمن > | |
---|---|
| |
شماره سوره | ۵۴ |
جزء | ۲۷ |
نزول | |
ترتیب نزول | ۳۷ |
مکی/مدنی | مکی |
اطلاعات آماری | |
تعداد آیات | ۵۵ |
تعداد کلمات | ۳۴۲ |
تعداد حروف | ۱۴۷۰ |
سوره قَمَر پنجاه و چهارمین سوره و از سورههای مکی قرآن است که در جزء ۲۷ جای دارد. این سوره را قمر مینامند چون به معجزه شق القمر پیامبر اسلام(ص) اشاره میکند. آيات اين سوره بیشتر مربوط به انذار و تهديد است و از اقوام پیشین و بدحالیشان در روز قیامت هنگام بيرون شدن از قبرها و حضورشان براى حساب قیامت، به جهت پندگیری از آنها یاد میکند. اقوامی که نامشان در این سوره آمده، قوم عاد، قوم ثمود، قوم لوط و قوم فرعون است.
از آیات مشهور سوره قمر آیهای است که میگوید قرآن براى پندآموزى آسان بیان شده است. این آیه چهار بار در این سوره تکرار شده است. در فضیلت تلاوت سوره قمر از جمله از پیامبر(ص) آمده كسى كه سوره قمر را یک روز در میان قرائت کند، در حالی وارد قیامت میشود که صورتش مانند ماه شب چهارده میدرخشد.
معرفی
- نامگذاری
این سوره را به این دلیل قَمَر (ماه) نامیدهاند که آیه نخست آن، از معجزه شق القمر (شکافتنشدن ماه) یاد میکند. نام دیگر این سوره، اقتربت یا اقتربت الساعة است که از آیه اول گرفته شده است. در بعضی از روایات آمده که این سوره در تورات «مُبیَضَّة» نام دارد.
- محل و ترتیب نزول
سوره قمر جزو سورههای مکی و در ترتیب نزول، سی و هفتمین سورهای است که بر پیامبر(ص) نازل شده است. این سوره در چینش کنونی مُصحَف، پنجاه و چهارمین سوره است و در جزء ۲۷ قرآن جای دارد.
- تعداد آیات و دیگر ویژگیها
سوره قمر ۵۵ آیه، ۳۴۲ کلمه و ۱۴۷۰ حرف دارد. این سوره از نظر حجمی جزو سورههای مُفَصَّلات (دارای آیات کوتاه) و در حدود نیم حزب قرآن است.
محتوا
آیات سوره قمر به جز دو آيه آخر (كه پرهیزکاران را وعده بهشت و حضور نزد خداوند میدهد) همگی مربوط به انذار و تهديدند. در اين سوره نخست به معجزه شق القمر اشاره شده است که رسول خدا(ص) آن را به سبب درخواست مردم انجام داد؛ اما همانها او را ساحر خواندند و نبوتش را تكذيب کردند؛ چنانکه از هواهاى نفسانى پيروى كردند، با اينكه خبرهاى تكان دهندهاى از اخبار روز قيامت و از داستانهاى امتهای گذشته به گوششان خورده بود. سپس خداوند برخی از این داستانها را با عتاب بیان میکند و به داستان قوم نوح، عاد، ثمود، قوم لوط، و دودمان فرعون، و عذابهاى دردناكى میپردازد كه به سبب تكذيب پيامبران بر سر آنان آمد. در ادامه آمده است قوم پيامبر اسلام نزد خدا عزيزتر از آنان نيستند، و اینان هم مانند آنان نمیتوانند خدا را عاجز سازند.
هشدار به دشمنان لجوج پیامبر اسلام | |||||||||||||||||||||||
گفتار سوم؛ آیه ۴۳-۵۵ ناکامی و عذاب دشمنان لجوج پیامبر اسلام | گفتار دوم؛ آیه ۹-۴۲ ضرورت پندآموزی مشرکان از هلاکت دشمنان پیامبران | گفتار اول؛ آیه ۱-۸ لجاجت مشرکان در مخالفت با پیامبر | |||||||||||||||||||||
مطلب اول؛ آیه ۴۳-۴۵ شکست حتمی دشمنان پیامبر اسلام | مطلب اول؛ آیه ۹-۱۷ هلاکت قوم نوح | مطلب اول؛ آیه ۱-۳ مشرکان هیچ معجزهای را نمیپذیرند | |||||||||||||||||||||
مطلب دوم؛ آیه ۴۶-۵۳ عذاب حتمی دشمنان پیامبر در روز قیامت | مطلب دوم؛ آیه ۱۸-۲۲ هلاکت قوم عاد | مطلب دوم؛ آیه ۴-۸ آگاهی مشرکان از فرجام مخالفت با پیامبران خدا | |||||||||||||||||||||
مطلب سوم؛ آیه ۵۴-۵۵ پاداش پیروان پیامبر | مطلب سوم؛ آیه ۲۳-۳۲ هلاکت قوم ثمود | ||||||||||||||||||||||
مطلب چهارم؛ آیه ۳۳-۴۰ هلاکت قوم لوط | |||||||||||||||||||||||
مطلب پنجم؛ آیه ۴۱-۴۲ هلاکت قوم فرعون | |||||||||||||||||||||||
آیات مشهور
- وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ (آیه ۱۷)
ترجمه: قطعاً قرآن را براى پندآموزى آسان كردهايم؛ پس آيا پندگيرندهاى هست؟
عین آیه ۱۷ در آیات ۲۲و ۳۲ و ۴۰ سوره قمر تکرار شده است. در تفسیر این آیه آمده است منظور از آسان کردن قرآن این است که خداوند به گونهای آن را بیان کرده که فهم مطالب برای عام و خاص مردم آسان است و هر یک به اندازه فهم خود چیزی از آن میفهمد. در واقع انذارها و بشارتهایش صریح و گویا، داستانهایش واقعی و پرمحتوا، دلیلهایش قوی و محکم و منطقش متین است و آنچه برای تأثیرگذاشتن نیاز است در سخن قرآن جمع است. تفسیر نور آسانی قرآن را از جهت تلاوت الفاظِ آسان و زیبا و داستانها و امثال فراوان و انطباق با فطرت بشری دانسته است.
- إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ(آیه ۴۹)
ترجمه:البته ما هر چیز را به اندازه آفریدیم.
- إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ* فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِرٍ (آیه ۵۴-۵۵)
ترجمه: در حقيقت، مردم پرهيزگار در ميان باغها و نهرها، (۵۴) در قرارگاه صدق، نزد پادشاهى توانايند.
این آیات که از بخششهای مادی بهشتیان (باغهای وسیع و نهرهای جاری) و از نعمات معنوی آن (حضور در پیشگاه قرب ملیک مقتدر) سخن میگوید، در حال بشارتدادن به اهل تقواست که دو ویژگی را در خود دارد: نخست اینکه، بهشت جایگاه صدق است و هیچگونه باطل و بیهودگی در آن راه ندارد و تمام وعدههای خداوند در آنجا عینیت پیدا میکند. و دیگر اینکه: در آنجا نهایت قرب و نزدیکی معنوی و نه جسمانی به خدا وجود دارد. ممکن است منظور از مقعدصدق در آیه راستی این خبر و بشارت و وعده ای باشد که به پرهیزگاران داده شده است. چنان چه عذاب وعده داده شده به مجرمان تخلف ناپذیر است.
داستانها و روایتهای تاریخی
- رسالت نوح، تکذیب قوم، نفرین نوح، نزول طوفان، نجات نوح و یارانش (آیههای ۹-۱۵).
- نپذیرفتن قوم عاد دعوت پیامبر را، نزول تندباد سهمگین و عذاب آنان (آیههای ۱۸-۲۰).
- قوم ثمود و رد کردن دعوت پیامبران، معجزه ناقه و دستور به تقسیم آب، پی کردن شتر، نزول عذاب بر آنان (آیههای ۲۳-۳۱).
- نافرمانی قوم لوط از دعوت پیامبر، نزول توفان سنگ بر آنان و نجات آل لوط، انذار لوط پیش از عذاب، درخواست قوم برای کامجویی از مهمانان لوط و نزول عذاب (آیههای ۳۳-۳۹).
- فرستادن پیامبران به سوی آل فرعون، تکذیب آیات الهی از سوی آنان و نزول عذاب بر آنان (آیههای ۴۱- ۴۲).
فضیلت و خواص
در کتاب مجمع البیان از پیامبر(ص) نقل شده است كسى كه سوره قمر را یک روز در میان قرائت کند، در حالی وارد قیامت میشود که صورتش مانند شب چهارده میدرخشد و هر کس آن را هر شب قرائت کند بهتر است و در قیامت در حالی میآید که چهرهاش از سفیدی میدرخشد. همچنین ابن عباس از پیامبر(ص) نقل میکند: قاری سوره قمر در کتاب آسمانی تورات سپیدرو نامیده شده و در روزی که چهرهها سپید یا سیاه میشود، چهره قاری آن سپید و نورانی است. از امام صادق(ع) نیز روایت شده است هر کس سوره قمر را قرائت کند، خداوند او را در حالی از قبرش خارج میکند که بر مَرکَبی از مرکبهای بهشتی سوار شده است.
در تفسیر برهان برای قرائت این سوره خواصی چون محبوب شدن و آبرومند شدن نزد مردم و آسان شدن کارهای سخت ذکر شده است.
متن و ترجمه
سوره قمر
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ | به نام خداوند رحمتگر مهربان |
---|---|
اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانشَقَّ الْقَمَرُ ﴿١﴾ وَإِن يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُّسْتَمِرٌّ ﴿٢﴾ وَكَذَّبُوا وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ ۚ وَكُلُّ أَمْرٍ مُّسْتَقِرٌّ ﴿٣﴾ وَلَقَدْ جَاءَهُم مِّنَ الْأَنبَاءِ مَا فِيهِ مُزْدَجَرٌ ﴿٤﴾ حِكْمَةٌ بَالِغَةٌ ۖ فَمَا تُغْنِ النُّذُرُ ﴿٥﴾ فَتَوَلَّ عَنْهُمْ ۘ يَوْمَ يَدْعُ الدَّاعِ إِلَىٰ شَيْءٍ نُّكُرٍ ﴿٦﴾ خُشَّعًا أَبْصَارُهُمْ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ كَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُّنتَشِرٌ ﴿٧﴾ مُّهْطِعِينَ إِلَى الدَّاعِ ۖ يَقُولُ الْكَافِرُونَ هَـٰذَا يَوْمٌ عَسِرٌ ﴿٨﴾ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَكَذَّبُوا عَبْدَنَا وَقَالُوا مَجْنُونٌ وَازْدُجِرَ ﴿٩﴾ فَدَعَا رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانتَصِرْ ﴿١٠﴾ فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاءِ بِمَاءٍ مُّنْهَمِرٍ ﴿١١﴾ وَفَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُونًا فَالْتَقَى الْمَاءُ عَلَىٰ أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ ﴿١٢﴾ وَحَمَلْنَاهُ عَلَىٰ ذَاتِ أَلْوَاحٍ وَدُسُرٍ ﴿١٣﴾ تَجْرِي بِأَعْيُنِنَا جَزَاءً لِّمَن كَانَ كُفِرَ ﴿١٤﴾ وَلَقَد تَّرَكْنَاهَا آيَةً فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ ﴿١٥﴾ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ ﴿١٦﴾ وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ ﴿١٧﴾ كَذَّبَتْ عَادٌ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ ﴿١٨﴾ إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُّسْتَمِرٍّ ﴿١٩﴾ تَنزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُّنقَعِرٍ ﴿٢٠﴾ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ ﴿٢١﴾ وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ ﴿٢٢﴾ كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ ﴿٢٣﴾ فَقَالُوا أَبَشَرًا مِّنَّا وَاحِدًا نَّتَّبِعُهُ إِنَّا إِذًا لَّفِي ضَلَالٍ وَسُعُرٍ ﴿٢٤﴾ أَأُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِن بَيْنِنَا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ ﴿٢٥﴾ سَيَعْلَمُونَ غَدًا مَّنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ ﴿٢٦﴾ إِنَّا مُرْسِلُو النَّاقَةِ فِتْنَةً لَّهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَاصْطَبِرْ ﴿٢٧﴾ وَنَبِّئْهُمْ أَنَّ الْمَاءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ ۖ كُلُّ شِرْبٍ مُّحْتَضَرٌ ﴿٢٨﴾ فَنَادَوْا صَاحِبَهُمْ فَتَعَاطَىٰ فَعَقَرَ ﴿٢٩﴾ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ ﴿٣٠﴾ إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً وَاحِدَةً فَكَانُوا كَهَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ ﴿٣١﴾ وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ ﴿٣٢﴾ كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ ﴿٣٣﴾ إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ حَاصِبًا إِلَّا آلَ لُوطٍ ۖ نَّجَّيْنَاهُم بِسَحَرٍ ﴿٣٤﴾ نِّعْمَةً مِّنْ عِندِنَا ۚ كَذَٰلِكَ نَجْزِي مَن شَكَرَ ﴿٣٥﴾ وَلَقَدْ أَنذَرَهُم بَطْشَتَنَا فَتَمَارَوْا بِالنُّذُرِ ﴿٣٦﴾ وَلَقَدْ رَاوَدُوهُ عَن ضَيْفِهِ فَطَمَسْنَا أَعْيُنَهُمْ فَذُوقُوا عَذَابِي وَنُذُرِ ﴿٣٧﴾ وَلَقَدْ صَبَّحَهُم بُكْرَةً عَذَابٌ مُّسْتَقِرٌّ ﴿٣٨﴾ فَذُوقُوا عَذَابِي وَنُذُرِ ﴿٣٩﴾ وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ ﴿٤٠﴾ وَلَقَدْ جَاءَ آلَ فِرْعَوْنَ النُّذُرُ ﴿٤١﴾ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا كُلِّهَا فَأَخَذْنَاهُمْ أَخْذَ عَزِيزٍ مُّقْتَدِرٍ ﴿٤٢﴾ أَكُفَّارُكُمْ خَيْرٌ مِّنْ أُولَـٰئِكُمْ أَمْ لَكُم بَرَاءَةٌ فِي الزُّبُرِ ﴿٤٣﴾ أَمْ يَقُولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُّنتَصِرٌ ﴿٤٤﴾ سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَيُوَلُّونَ الدُّبُرَ ﴿٤٥﴾ بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَالسَّاعَةُ أَدْهَىٰ وَأَمَرُّ ﴿٤٦﴾ إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي ضَلَالٍ وَسُعُرٍ ﴿٤٧﴾ يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي النَّارِ عَلَىٰ وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ ﴿٤٨﴾ إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ ﴿٤٩﴾ وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ ﴿٥٠﴾ وَلَقَدْ أَهْلَكْنَا أَشْيَاعَكُمْ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ ﴿٥١﴾ وَكُلُّ شَيْءٍ فَعَلُوهُ فِي الزُّبُرِ ﴿٥٢﴾ وَكُلُّ صَغِيرٍ وَكَبِيرٍ مُّسْتَطَرٌ ﴿٥٣﴾ إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ ﴿٥٤﴾ فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِرٍ ﴿٥٥﴾ | نزديك شد قيامت و از هم شكافت ماه. (۱) و هر گاه نشانهاى ببينند روى بگردانند و گويند: «سحرى دايم است.» (۲) و به تكذيب دست زدند و هوسهاى خويش را دنبال كردند، و [لى] هر كارى را [آخر] قرارى است. (۳) و قطعاً از اخبار، آنچه در آن مايه انزجار [از كفر] است به ايشان رسيد. (۴) حكمت بالغه [حق اين بود]، ولى هشدارها سود نكرد. (۵) پس، از آنان روى برتاب. روزى كه داعى [حق] به سوى امرى دهشتناك دعوت مىكند، (۶) در حالى كه ديدگان خود را فروهشتهاند، چون ملخهاى پراكنده از گورها[ى خود] برمىآيند. (۷) به سرعت سوى آن دعوتگر مىشتابند. كافران مىگويند: «امروز [چه] روز دشوارى است.» (۸) پيش از آنان، قوم نوح [نيز] به تكذيب پرداختند و بنده ما را دروغزن خواندند و گفتند: «ديوانهاى است.» و [بسى] آزار كشيد. (۹) تا پروردگارش را خواند كه: «من مغلوب شدم؛ به داد من برس!» (۱۰) پس درهاى آسمان را به آبى ريزان گشوديم. (۱۱) و از زمين چشمهها جوشانيديم تا آب [زمين و آسمان] براى امرى كه مقدّر شده بود به هم پيوستند. (۱۲) و او را بر [كشتى] تختهدار و ميخآجين سوار كرديم. (۱۳) [كشتى] زير نظر ما روان بود. [اين] پاداش كسى بود كه مورد انكار واقع شده بود. (۱۴) و به راستى آن [سفينه] را بر جاى نهاديم [تا] عبرتى [باشد]؛ پس آيا پندگيرندهاى هست؟ (۱۵) پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من]؟ (۱۶) و قطعاً قرآن را براى پندآموزى آسان كردهايم؛ پس آيا پندگيرندهاى هست؟ (۱۷) عاديان به تكذيب پرداختند. پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من]؟ (۱۸) ما بر [سر] آنان در روز شومى، به طور مداوم، تندبادى توفنده فرستاديم، (۱۹) [كه] مردم را از جا مىكند؛ گويى تنههاى نخلى بودند كه ريشهكن شده بودند. (۲۰) پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من]؟ (۲۱) و قطعاً قرآن را براى پندآموزى آسان كردهايم، پس آيا پندگيرندهاى هست؟ (۲۲) قوم ثمود هشداردهندگان را تكذيب كردند. (۲۳) و گفتند: «آيا تنها بشرى از خودمان را پيروى كنيم؟ در اين صورت، ما واقعاً در گمراهى و جنون خواهيم بود.» (۲۴) «آيا از ميان ما [وحى] بر او القا شده است؟ [نه،] بلكه او دروغگويى گستاخ است.» (۲۵) به زودى فردا بدانند دروغگوى گستاخ كيست. (۲۶) ما براى آزمايش آنان [آن] مادهشتر را فرستاديم و [به صالح گفتيم:]«مراقب آنان باش و شكيبايى كن. (۲۷) و به آنان خبر ده كه آب ميانشان بخش شدهاست: هر كدام را آب به نوبت خواهد بود.» (۲۸) پس رفيقشان را صدا كردند و [او] شمشير كشيد و [شتر را] پى كرد. (۲۹) پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من]؟ (۳۰) ما بر [سر]شان يك فرياد [مرگبار] فرستاديم و چون گياه خشكيده [كومهها] ريزريز شدند. (۳۱) و قطعاً قرآن را براى پندآموزى آسان كرديم؛ پس آيا پندگيرندهاى هست؟ (۳۲) قوم لوط هشداردهندگان را تكذيب كردند. (۳۳) ما بر [سر] آنان سنگبارانى [انفجارى] فروفرستاديم [و] فقط خانواده لوط بودند كه سحرگاهشان رهانيديم. (۳۴) [و اين] رحمتى از جانب ما بود؛ هر كه سپاس دارد، بدينسان [او را] پاداش مىدهيم. (۳۵) و [لوط] آنها را از عذاب ما سخت بيم داده بود، و[لى] در تهديدها[ى ما] به جدال برخاستند. (۳۶) و از مهمان[هاى] او كام دل خواستند، پس فروغ ديدگانشان را سترديم و [گفتيم:] «[مزه] عذاب و هشدارهاى مرا بچشيد.» (۳۷) و به راستى كه سپيدهدم عذابى پيگير به سر وقت آنان آمد. (۳۸) پس عذاب و هشدارهاى مرا بچشيد. (۳۹) و قطعاً قرآن را براى پندآموزى آسان كرديم؛ پس آيا پندگيرندهاى هست؟ (۴۰) و در حقيقت هشداردهندگان به جانب فرعونيان آمدند. (۴۱) [اما آنها] همه معجزات ما را تكذيب كردند، تا چون زبردستى زورمند [گريبان] آنان را گرفتيم. (۴۲) آيا كافران شما، از اينان [كه برشمرديم] برترند، يا شما را در نوشتهها[ى آسمانى] خط امانى است؟ (۴۳) يا مىگويند: «ما همگى انتقامگيرنده [و يار و ياور همديگر]يم!» (۴۴) زودا كه اين جمع در هم شكسته شود و پشت كنند. (۴۵) بلكه موعدشان قيامت است و قيامت [بسى] سختتر و تلختر است. (۴۶) قطعاً بزهكاران در گمراهى و جنونند. (۴۷) روزى كه در آتش به رو كشيده مىشوند [و به آنان گفته مىشود:] «لهيب آتش را بچشيد [و احساس كنيد].» (۴۸) ماييم كه هر چيزى را به اندازه آفريدهايم. (۴۹) و فرمان ما جز يك بار نيست [آن هم] چون چشم به هم زدنى. (۵۰) و هم مسلكان شما را سخت به هلاكت رسانديم؛ پس آيا پندگيرندهاى هست؟ (۵۱) و هر چه كردهاند در كتابها[ى اعمالشان درج] است. (۵۲) و هر خرد و بزرگى [در آن] نوشته شده. (۵۳) در حقيقت، مردم پرهيزگار در ميان باغها و نهرها، (۵۴) در قرارگاه صدق، نزد پادشاهى توانايند. (۵۵) |
سوره پیشین: سوره نجم | سوره قمر سورههای مکی • سورههای مدنی | سوره پسین: سوره رحمن |
١.فاتحه ٢.بقره ٣.آلعمران ٤.نساء ٥.مائده ٦.انعام ٧.اعراف ٨.انفال ٩.توبه ١٠.یونس ١١.هود ١٢.یوسف ١٣.رعد ١٤.ابراهیم ١٥.حجر ١٦.نحل ١٧.اسراء ١٨.کهف ١٩.مریم ٢٠.طه ٢١.انبیاء ٢٢.حج ٢٣.مؤمنون ٢٤.نور ٢٥.فرقان ٢٦.شعراء ٢٧.نمل ٢٨.قصص ٢٩.عنکبوت ٣٠.روم ٣١.لقمان ٣٢.سجده ٣٣.احزاب ٣٤.سبأ ٣٥.فاطر ٣٦.یس ٣٧.صافات ٣٨.ص ٣٩.زمر ٤٠.غافر ٤١.فصلت ٤٢.شوری ٤٣.زخرف ٤٤.دخان ٤٥.جاثیه ٤٦.احقاف ٤٧.محمد ٤٨.فتح ٤٩.حجرات ٥٠.ق ٥١.ذاریات ٥٢.طور ٥٣.نجم ٥٤.قمر ٥٥.الرحمن ٥٦.واقعه ٥٧.حدید ٥٨.مجادله ٥٩.حشر ٦٠.ممتحنه ٦١.صف ٦٢.جمعه ٦٣.منافقون ٦٤.تغابن ٦٥.طلاق ٦٦.تحریم ٦٧.ملک ٦٨.قلم ٦٩.حاقه ٧٠.معارج ٧١.نوح ٧٢.جن ٧٣.مزمل ٧٤.مدثر ٧٥.قیامه ٧٦.انسان ٧٧.مرسلات ٧٨.نبأ ٧٩.نازعات ٨٠.عبس ٨١.تکویر ٨٢.انفطار ٨٣.مطففین ٨٤.انشقاق ٨٥.بروج ٨٦.طارق ٨٧.اعلی ٨٨.غاشیه ٨٩.فجر ٩٠.بلد ٩١.شمس ٩٢.لیل ٩٣.ضحی ٩٤.شرح ٩٥.تین ٩٦.علق ٩٧.قدر ٩٨.بینه ٩٩.زلزله ١٠٠.عادیات ١٠١.قارعه ١٠٢.تکاثر ١٠٣.عصر ١٠٤.همزه ١٠٥.فیل ١٠٦.قریش ١٠٧.ماعون ١٠٨.کوثر ١٠٩.کافرون ١١٠.نصر ١١١.مسد ١١٢.اخلاص ١١٣.فلق ١١٤.ناس |
پانویس
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۳، ص۶.
- ↑ خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۱۲۵۳.
- ↑ معرفت، آموزش علوم قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۱۶۶.
- ↑ خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۱۲۵۳.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۹۷۴م، ج۱۹، ص۵۵.
- ↑ خامهگر، محمد، ساختار سورههای قرآن کریم، تهیه مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت نورالثقلین، قم، نشر نشرا، چ۱، ۱۳۹۲ش.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۹۷۴م، ج۱۹، ص۶۹.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۳، ص۳۵.
- ↑ قرائتی، محسن، تفسیر نور،۱۳۸۳ش، ج۹، ص۳۵۴.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۳، ص۸۱.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۴ق، ج۱۹، ص۸۹.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۶ق، ج۹، ص۲۷۹.
- ↑ سیوطی، الفتح الکبیر، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۲۳۴.
- ↑ شیخ صدوق، ثواب الاعمال، ۱۳۸۲ش، ص۱۱۶.
- ↑ بحرانی، البرهان، ۱۴۱۶ق، ج۵، ص۲۱۳.
- ↑ از ریشه بیاض به معنای سفیدی و روشنی.
منابع
- قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند، تهران، دار القرآن الکریم، ۱۴۱۸ق/۱۳۷۶ش.
- بحرانی، سید هاشم، البرهان، تهران، بنیاد بعثت، ۱۴۱۶ق.
- سیوطی، جلالالدین، الفتح الکبیر فى ضمّ الزیاده الىالجامع الصغیر، تحقیق: یوسف البهائى، بیروت، دارالفکر، ۱۴۲۳ق.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، تحقیق: صادق حسن زاده، تهران، ارمغان طوبی، ۱۳۸۲ش.
- خرمشاهی، بهاء الدین، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، تهران، دوستان-ناهید، ۱۳۷۷ش.
- طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، ۱۹۷۴م.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار المعرفه، چاپ اول، ۱۴۰۶ق.
- معرفت، محمدهادی، آموزش علوم قرآن، [بیجا]، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، چ۱، ۱۳۷۱ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش.
پیوند به بیرون